روایتی مادرانه در کتاب شصت

به گزارش موسیقی آتش به نقل از روابط عمومی انتشارات امیرکبیر، کتاب شصت نوشته مرضیه اعتمادی روانه بازار نشر شد.

روایتی مادرانه در کتاب شصت

این کتاب که روایتی واقعی از زندگی نویسنده است به داستان کوشش های او و همسرش برای زنده نگه داشتن کودک نوزادشان می پردازد که تمامی پزشکان از زنده ماندن او قطع امید نموده اند. مرضیه اعتمادی در این کتاب، با روایتی عاشقانه از مبارزات مادر و پدری جوان برای حفظ جان کودکشان می گوید که تمامی راه های سخت و سخت را طی می نمایند تا شاید کورسوی امیدی به بهبود و حفظ جان کودک در انتهای یکی از این راه ها بیابند.

در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:

با لباس فرم مادرهای تبعیدشده به ان آی سی یو روبه روی دکتر ایستاده بودم؛ یک روپوش صورتی بلند با سرآستین های گشاد که برای ورود به بخش باید می پوشیدیم، به علاوۀ کاورهای پلاستیکی یک بارمصرف آبی نفتی روی کفش ها. به حرف های دکتر گوش می دادم؛ اما از میکروبی که بتواند مغز نوزادی یک کیلووچهارصد گرمی بشود و خطری که دکتر می گفت، هیچ تصوری نداشتم. دکتر جمله اش را این طور کامل کرد: باید هرچه زودتر، جلوی این آتش شعله ور رو بگیرید. شرایط خیلی خیلی خطرناکه مامان زینب. فکر کنید یه خونه آتش گرفته و داره می سوزه. یک ثانیه هم یک ثانیه است.

کتاب شصت جدیدترین اثر انتشارات امیرکبیر است که در 110 صفحه و به قیمت 30هزار تومان در بازار کتاب عرضه شده است.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "روایتی مادرانه در کتاب شصت" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "روایتی مادرانه در کتاب شصت"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید